عضوهای جدید ( پارت ۲۱ )

[ !این رمان واقعی نیست! ]

همه: اوووووو
فن: یکی حسودیش شدهههه
نامی: چی منظورت چیه
در حال امضا دادن و سرگرم کردن خود ولی یکم ناراحتم
فن بوی چونمو میاره بالا
فن بوی: بیا من بهت میگم بیبی
میخندم
دستمو میبوسه، لبخند میزنم
بینا: خب دیگه دلبری بسه
امضا میدم بهش
فن بوی: مرسی لیدی
دیدم نامجون رگ گردنش زده بیرون
دوست فن بوی: میخوای سالم بریم بیرون بیا اینور فکر کنم یمی غیرتی شده *خنده شوخی*
فن بوی: *خنده*
فن: شما دوتا که حسودیتون میشه چرا الکی میگین حسی به هم ندارین
بینا: کی گفتههه عجببب
فن: از قیافه هاتون معلومه
میخندم
نامی: دیگه وقت رفتنمونه باید با اعضا برای ضبط اهنگ جدید کار کنیم *جدی*
فن بوی: ما هم نفهمیدیم حسودیت شده
نامی: چرا باید حسودیم شه ما حسی به هم نداریم*جدی*
فن : آره آره *خنده*
بینا: خدافظ
دست تکون میدم ، بوس هوایی
همه: خدافظظظظ
نامی: خدافظ همگی
میریم سوار ماشینش میشیم با تمام سرعت میرونه سمت خونه منو سنا
بینا: آروم تر، چیشد یهو؟
عصبی ساکت بود
بینا: مستر ؟ الو؟
نامی: الان میفهمی دلیلشو
ماشینو نگه میداره و لبشو محکم به لبم میچسبونه و با ولع میبوسه، هنگ میکنم، سیخ میشم سر جام همراهی نمیکنم فقط نگاه میکنم که بعد چن دیقه جدا میشه
نامی: ببین، اونقدر دوست دارم که نمیخوام کس دیگه ای حتی نگات کنه همه اون مشخصاتی که گفتم تو بودی، قبولم میکنی؟
بینا: عععع البته
دوباره لبمو میبوسه این بار همراهی میکنم
بعد یه دیقه جدا میشه
نامی: عاشقتم....مرسییی
بینا: *لبخند*
نامی: حالا بریم خونه من؟

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#آر_ام
#آرام
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#فیک_نامجین
#bts
#BTS
#RM
#seokjin
#Namjoon
#Jin